آی امام زمان انشاء الله از من راضی شدی؟ میخوام برم، می خوام برم شاید دیگه برنگردم
ولی اینو بهت بگم، همه جا رفتی این چند سال، ولی خونه ما نیومدی
ماکه توقعی نداشتیم؛ البته ما قابل این حرفا نیستیم، حالا یه چیزی گفتیم آقا، ببخشید...
ولی توی این سفر به خاطر امام حسن به من یه نگاه بکن
***
اى خداى حلیم - توئى که براى بندگانت درى بسوى عفو خود گشودهاى، و آن را توبه نامیدهاى و بر آن در راهنمائى از وحى خود قرار دادهاى تا آن را گم نکنند، پس تو خود که منزه و جاوید است نامت، فرمودهاى «بسوى خدا توبهاى خالص و پیراسته از نفاق کنید. تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو کند، و شما را به بهشتى که نهرها از زیر درختان آن روان است در آورد.».
***
اى کسى که احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرمودهاى، و ایشان را به نعمت و عطا فرا گرفتهاى، چه آشکار است در زندگى ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو! و چه بسیار ما را به نیکى و احسان خود اختصاص دادهاى ما را به دین برگزیده و آئین پسندیده و راه آسان خود رهبرى فرمودهاى، و به تقرب نزد خویش، و رسیدن به کرامت خویش بینا ساختهاى.
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم؟
خدایا ممنونم از این که نعمت عشق اباعبدالله رو توی وجودم قرار دادی!
آی صاحب خونه، آی امام حسن، تو شاهد باش این عشق و علاقه رو...
حسین جان، خدا چقدر ما رو دوس داشت که ما لیاقت پیدا کردیم توی عزاخانه تو بیایم
این عزاخانه، گریه خانه نیست، اینجا دولت سرای ما است ...
****
نمی دانم چرا ولی هنوز قدم در مدینه نگذاشته ام دلم غم دارد...
فکر اینکه چطور با مادر وداع کنم بیچارم کرده
اندوه و غم گرانی فضای دلم را گرفته است
نمیدانم مدینه ای شده ام، می شوم و یا مدینه ای می مانم!
از زانوی بغل گرفته ام بگم یا از سری که به دیوار گذاشته ام؟؟!!
«افسوس از کمی توشه، طولانی بودن راه، دوری سفر و پرخطر بودن منزل»
پ.ن:
وقتی الفبای کوه را، از کاه می سازند، مواظب باش، که نگاه، به گناه، بدل نشود(رضی زاده)
سخنرانی استادرحیم پور ازغدی؛ سخنرانی استاد رجبی دوانی
نشریه کوثرانه(pdf)